یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

هم سایه درد عمیق....

فیلم هم سایه بهم حس عمیقی میده...

نمی‌دونم چرا...

یعنی می‌دونم...

با این فیلم بغض های قدیمی می لرزه....

 چون پدر مادر متولد افغانستان بودن، چون شناسنامه ایرانی ندارم....

نتونستم احساسم رو بروز بدم...

چه بغض ها که در گلو خشک شد و تنها با یک آه، آرام گرفت...


همزاد پنداری

این روزها هم سایه رو نگاه می کنم....خیلی حس مشترک دارم با این فیلم....یاد خواستگارم افتادم که دانشجوی دکتری بود و ازم خواستگاری کرد و ترم بعدش هم شد استادمون.

روزی که معرف خواست باهم صحبت کنیم توی دلم غش میرفتم که من افغانستانی چه به ایرانی....و نمی‌دونستم اون جلسه صحبت باعث جذب ایشون شد و تقاضای ادامه صحبت داشت که صرفا بخاطر اینکه هموطنش نبودم رد کردم(بدون اینکه بهش اصل موضوع رو بگم)...


متنفرم

اگه کسی می خونه یادش باشه 

به هیچ عنوان با آخوند ازدواج نکنه.....

هم سایه...

سریال هم سایه حتما حتما نقدهای زیادی خواهد داشت...

ولی من تایید می کنم که تا اینجای داستان واقعا واقعیت هست....چون واسه خودم پیش اومده بود

الگو غلط ....حتما منم الگوم بد بوده

تنها چیزی که دیروز ناراحتم کرد این بود که کل خریدها و حمل و نقل وسایل با خودم و خواهر و مادر بود...

برادر کجا بود؟توی پوسته بی غیرتی خودش...

غروب هم خیلی شیک و مجلسی اومد واسه شام بهمون ملحق شد...

من موندم غیرتش کجاست....

البته یادم افتاد طفلک الگوش همین بوده....از بزرگ‌ترش یاد گرفته این بی غیرتی رو....