چند وقت پیش آب شیرین مون تموم شده بود...و من به شدت احساس تشنگی می کردم...
بعدش که آب شیرین تهیه شد این تشنگیه خیلی کمتر شد.منظورم اینه که نبودن آب خودش به تنهایی عامل تشنگی زیاده....
چند سال پیش گردن داداشم به شدت زخم و خونی شده بود که علتش رو نفهمیدم...ولی اون صحنه خراش و خون اینقدر دلم رو خون کرد که هرگز فراموش نمی کنم....
یه نفر تو کلاسمون هست که جدید اومده و اینقدر پر اعتماد به نفس هست که اصلا حالم بد میشه..شاید بخاطر فقر اعتماد به نفس خود باشه...به هر حال ...ولی...
چندسالی هست که خیلیا پاشون به خارج باز شده و مهاجرت می کنن...یا آشنایانشون اونور هستند.
به نظر من انسان به هر جای بهتری که رسید چه به لحاظ علمی یا شغلی یا مکانی نباید فراموش کنه کجا بوده و چه شرایطی داشته و از کجا به کجا رسیده...
اینکه مدام کشور خارجی رو تو سر اینجا بزنیم درست نیست...نمک خوردن و نمکدان شکوندنه.درسته که خیلی مشکلات زیاد شد و من خودم زخم خورده ی عمیق این موضوعم ولی به هر حال دور از انصافه که
عین مصداق «نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار»رفتار کنیم.
به هر جایی رسیدی یادت باشه ریشه ت چی بوده ....
رنگ و بوی ماه محرم عین ماه رمضونه...
مردم یه جور دیگه میشن...کمی مهربانتر...کمی انسانتر....
این ماه آدما رو به خدا نزدیکتر میکنه....بوسیله عزاداری برای حسین(علیه السلام)
نمیدونم چطور ممکنه بعضیا در فاجعه کربلا بتونن اینقدر راحت بگذرن و بگن« حالا یه نفر یه زمانی کشته شد تموم شد رفت حالا چیه که هر سال براش عزاداری میکنن....»
اگه فقط یه نفر اونم خود امام حسین کشته میشد باز یه جوری میشد بیخیال شد ولی وقتی تمام مردان خانواده ش از طفل شش ماهه تا جوان ۳۰ ساله ش قبل خودش کشته میشن اونم در یک نصف روز و کل خانومهای خانواده ش به اسیری میرن..
چطور میشه اینقدر سطحی به این فاجعه نگاه کرد.
عاشورا و کربلا حادثه و واقعه نبودند .....فاجعه بودند که هیچکس نمیتونه عمقش رو درک بکنه جز باقیمانده این خاندان....
عمق غم و درد خیلی زیاده...
برای من قابل درک نیست.
طرف توی وبلاگش اشاره کرده به این موضوع که خانومهایی که در بلاگ اسکای مینویسن اکثریت مشکل افسردگی و داغون بودن و...دارن...
من تعجب می کنم ازین شخص باسواد و نویسنده که مدتی در خارج زندگی کرده و ظاهرا باید افق دیدش خیلی وسیعتر باشه و تحلیل های اجتماعی جالبی هم داره ولی نگاه سطحی به موضوع زنان داره...
نگاه سطحی به زنان...
نوشتن در وبلاگ اونم با نام مستعار یعنی جایی که هر کسی هر چی دلش میخواد بنویسه بدون اینکه قضاوت بشه...همه انسانها ابعاد مختلف ذهنی دارند...قسمتی ازون ذهن اینجا تخلیه میشه و بعدش به شرایط مناسب خودش برمیگرده.