اون شب راننده اسنپ از یه ماشینی که یه بانوی بی حجاب رو سوار کرده بود،عکس گرفت و برای حاجی شون فرستاد.
خداقوت بهشون.
ولی کاش از بدبختی و گرسنگی مردم هم عکس میگرفت میفرستاد...
یعنی .....
اینقدر مهمه؟
واسه یه پیرزن بدبخت یائسه؟
یعنی تو اینقدر خاک بر سری که بابت این موضوع دو ماهه خونه رو کردی جهنم؟
اگه نتونم خودمو از خونه بکشم بیرون ، قطعا برای خودکشی،برنامه ریزی خواهم کرد....
خونه نیست جهنمه روی زمینه که شیاطین به شکل های مختلف ظاهر شدند..... کثافت خونه ست...
بانو....
ممنونم بابت محبتهاتون....
خدا براتون جبران کنه...برای خودتون و عزیزانتون...
ماه بانو...سایه تون مستدام...
زمان کیمیاست...
الان راحتتر دور شدن خواهرم رو تحمل می کنم.
باور اینکه اون رفت پی زندگیش بهم کمک می کنه دیگه گیرش نمونم و با سرعت و تمرکز بیشتری پیش برم.
هفته ای که گذشت بسیار خستگی آور ولی نهایتا خوب تموم شد.
تقریبا این ترم اصلا زبان نخوندم فقط رفتم کلاس و برگشتم.
ولی امتحانش رو خوب دادم...آفرین به خودم با وجود این شرایط ...
به امید خدای مهربان....