مامان از زمانیکه داروهاشو عوض کرده هم فراموشکار شده و هم موقعی که خوابش میاد هذیون میگه...
هم میترسم هم گریه میکنم
بخاطر بدبخت بودن خودم و هم بخاطر بیمار بودن مامان....
و لعن میفرستم به اونیکه باعث این زندگی شد برای مامان و برای مادر...
دختر جوان زیبایی که به زیباییش در فامیل کسی نبود و همواره همزمان با سنش مشکلات زندگی پیرش کرد.
آخرش مرگه ....
مگه نه....
امن یجیب ....
التماس دعا از اونایی که به دعا اعتقاد دارند
سلام ان شاالله خوب میشه
لعن نکن چون اثرش به خودتون هم برمیگرده.
دنبال چاره باش مطمئن باش نتیجه خوبی میگیری. منم دقیقا مشکل شما رو داشتم. پس بخواه. فقط همین
ممنون