امشب ازون شبایی هست که به خاطر حس سنگین دلم نمیتونم بخوابم.
به چند دلیل غم دارم:
یکی بخاطر ترک کلاسم و حس سرخوردگیم بعد سه سال کلاس زبان مداوم
دوم بخاطر برخورد زشت سوپروایزرمون که بلاکم کرده که نتونم بهش پیام بدم اونم چون به افزایش ۴۰ درصدی در فاصله کوتاه به رئیس آموزشگاه اعتراض کردم و دوم اینکه بسیار دقیق ساعت و تعداد جلساتمون می شمردم چون اونا خیلی شهریه دقیق میخواستند حتی از یر کلاس بلندمون میکرد که بریم شهریه رو واریز کنیم.
سوم بخاطر روز دختر...که غریب ترین حس رو دارم...چون توی خانواده ما دختران در قبال پسران بسیار غریبند....تبعیض در حد نور، شفاف از هر لحاظ...گاهی فکر میکردم نباید خدا به والدین من دختر میداد...اینا تا قیامت هم نمی فهمند دختر یعنی چی...امروزم که حرص خوردند که چرا به عروسشون تبریک نگفتند ....یکی نیست بگه شما به دخترتون که جلو چشمتونه تبریک نمی گید حالا حرص عروسو میزنید؟؟؟؟؟؟؟؟
دختر یعنی عصای دست؟هر کی گفت و ما رو اینگونه بار آورد ...خورد.اونایی که از دختراشون استفاده عاطفی میکنن خیلی پست هستند و خیلی ظالم....
ظلم انواع مختلف داره....
روز دختر رو بهت تبریک میگم
آرزو میکنم همیشه شاد باشی
ممنونم.