یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

صبور بزرگترین خصلتم....

بعد از گریه های شدید دیشب،و صحبت با داداش بزرگه ،امشب سر افطار با نوه ها اومد و یه خرده شلوغ کردند تا مامان بهتر شه...

و من امشب زمان زیادی رو گذاشتم تا باهاش حرف بزنم و از خاطراتش برام گفت....حس میکنم قهرهام شدیدا حالشو بد میکنه...و صحبت کردن باهاش خیلی حالشو بهتر میکنه.

می ترسم بین خودم و اون مجبور شم اونو انتخاب کنم ولی نمیخوام به عنوان ایثار،زندگیمو نابود کنم....ذره ای حواسم پرت بشه میشم لنگه اون....باید مراقب خودم هم باشم....


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.