یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

روز نیمه شعبان ما اینگونه گذشت

دیشب خواهرم اولین مهمونی رسمی بعد از عروسیش رو به خونه مون دعوت شد...بعد از ۲ سال و دو ماه...

طفلک خوشحال بود. به اندازه سنش زود خوشحال میشه ....

منتها همسرش اخلاقهای خاصش رو خیلی بیشتر از قبل بروز داده...

و بعید میدونم زندگیشون پایدار باشه....خواهرم،خودش نیست....

خدا رو شکر میکنم که ازدواج نکردم که گرفتار جهل خودم و بداخلاقی یکی دیگه نشدم...

خودش خواست خودش کرد...همون موقع هم بهش گفتم :دست نگهدار و برو مشاوره...گوش نداد پس بیخود غصه شو نخورم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.