یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

حال عجیب

توی همین هفته شلوغ،یه شب خوابیدم به حدی خسته بودم که وقتی بیدار شدم فکر کردم عصره و با کلی اضطراب نشستم سر کارم...

آسمون روشن بود و فکر کردم داره غروب میشه...که ناگهان از رختخواب پهن بقیه متوجه شدم صبح زوده...

فکر کنم جان از بدنم رفته بود و به دستور خدا دوباره برگشت.

حس عجیبی بود

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.