دیروز جزو پر بارترین روزهای زندگیم خونگیم بود.
صبح حرم،تمیزکاری خونه،شستن پتو،شستن حیاط و خرید بیرون.شب هم مهمون داشتیم...
اینقدر خسته شدم که سردرد گرفتم.
همه کارهای عقب مونده رو یه سره انجام دادم.
نذاشتم ذهنم باهام بازی کنه.