بارها بهم گفتی عزیز دل که از خونه گم شم.
دو تایی تون گفتید.
واسه همین دل و دماغ ندارم برای خودم تولد بگیرم.
چون جایی زندگی می کنم که اضافی ام.توی خونه پدر مادرم اضافی ام.
اون وقت چرا از ازدواج میترسی ....وقتی خانواده م توی رومدبرمیگردن برو از خونه، من از غریبه نترسم؟