یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

تنهایی آزاردهنده

امروز از صبح مشغول تمیزکاری خونه بودم و چون تنها بودم ناهار هم خودم پختم.خسته شده بودم ولی حتما میخواستم پیاده روی قبل از غروب رو برم.چون در طول هفته همش خونه م واقعا دلم برای آفتاب و آسمون آبی تنگ شده.

نیم‌ساعت پیاده روی تند و بعدش آهسته...دو تا از کارهامو انجام دادم و برگشتم خونه...شب هم لباسهامو شستم.کلا امروزم به فعالیت گذشت...

وقتی جمعه ها تنهایی میرم بیرون، بیشتر از همیشه احساس تنهایی سراغم میاد.خواهر رفته و من از عمق دلم تنهایی رو حس می کنم.

هر چی دوست داشتم همشون تهرانند. میخواستم این هفته برم دیدنشون ولی حال نداشتم.واقعا تنبلی م اومد.

این تنبلی همه ابعاد زندگیمو میگیره اگه حواسم نباشه.

باید بگردم و دوست پیدا کنم:از کلاس زبانم یا اینکه برم باشگاه...

دنبال محیط های شلوغ باید باشم.

روزی زندگیم اون کیفیتی رو خواهد داشت که خودم دلم میخواد.مادی و معنوی...

رویکرد حل مسئله .



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.