یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

امتحان زبان..

این چند روز به زور از خودم خواهش کردم که تمرکز کنم و برای امتحان آماده شم.

مغزم و قلبم حس غریب داره همراه با اضطراب که چه خواهد شد...هر کسی میشنوه دلش میسوزه به وضعیتم...پس...

فقط ته دلم خیالم راحته همه تلاشمو کردم.اگرچه میشد یه کارایی کنم که بیشتر کارمند خاص باشم...مثل خلاقیت در کارم...

دیگه منتظر می مونم گوی و میدان دست رییسه و مقام قانون...

امروز امتحان رو قبول شدم و کتاب تموم شد.

باید به خودم آفرین بگم که با این وضعیت روحی،خوندم و قبول شدم.

این روزها با همه بداخلاقم.گذشته ی سختم،حمایت نکردن ها و سرزنش هاشون که یادم میاد بغضم سنگین تر میشه...

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran جمعه 23 تیر 1402 ساعت 19:44

آخیخیلی مبارک تون باشه عزیزمبراتون سلامتی و دلخوشی و موفقیت های بسیار آرزومندم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.