یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

با خودم رو راست باشم...

امروز بعد از مدتها یک فیلم خوب دیدم اونم انیمیشن.

بعدشم که تا عصر تمیزکاری خونه و...

دوست نداشتم شب خونه باشم که دوباره دوماد رو ببینم.

خسته شدم.

هم خسته م که درگیر کارهای خونه م، هم غبطه میخورم که خواهرم ازدواج کرد، هم ازش ناراحتم چون خیلی خیلی عوض شد،هم حسرت سفر و زندگی شاد داره اذیتم میکنه....

بیشتر از فکر میل به ازدواج ،فکر پیدا کردن راه برای رفتن از خونه درگیرم کرده.

گاهی حس میکنم در موقعیتی قرار گرفتم که هیچکسی حال و حسم رو نمیفهمه و هیچکسی نمیتونه درکم کنه.

من یکطرف و این شرایط یک طرف...

عزیز دل دوباره رید به اعصاب همه...در کمال آرامش...طفلک ظرفیت نداره.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.