یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

خدایا منو ببر از اینجا

خدایا...

خودت میدونی که با اومدن داماد چقدر شرایط من سختتر شده...

حتی نمیتونم تو اتاقم باشم..مجبورم تا دیروقت بیدار بمونم تا اوشون بره.

خدایا من نمیخوام وقت و بی وقت غذا درست کنم .

من نمیخوام اینقدر بدبخت باشم که نوکر خونواده باشم.

خدایا یه گشایشی کن...

خسته شدم..

نجاتم بده از خونه...منو ببر به شرایطی که امنیت و آرامش و آسایش و پیشرفت همه رو یکجا داشته باشم.

خدایا میخوام فقط مال خودم باشم.



نظرات 3 + ارسال نظر
سمیرا جمعه 8 اردیبهشت 1402 ساعت 15:22

تنها راهش اینه که اگه خدمتی می کنی به خاطر خدا انجامش بدی چون الان متاسفانه در شرایطی هستی که قابل تغییر نیست، حرفت حقه ولی قبول کن فعلا شرایط اینه پس تهدید رو تبدیل کن به فرصت، الان که شرایط قابل تغییر نیست، خالصانه و فقط برای خدا خدمت کن، که بشه ذخیره آخرتته ولی شرایط تغییر میکنه و بلاخره در شرایط مدنظر خودت قرار میگیری ان شاءالله وقتی آدم میدونه واسه خدا کار و صبوری میکنه دیگه بی لیاقتی اطرافیان آزارش نمیده

سلام.جمعه یکی از سختترین شرایط رو گذروندم...و تمام وقت حرف شما در خاطرم بود و کلی آروم میشدم...
نمیدونم کی هستید ولی بهتون دلگرمم.ممنونم که توی این شرایط، شما که غریبه ای بیش نیستید تنهام نگذاشتید...

رضوانح جمعه 8 اردیبهشت 1402 ساعت 14:43 http://nachagh.blogsky.com

چه دعای خوبی کردی.منم دعا میکنم .
خدایا کاری کن این خانم تحصیل کرده،پر تلاش ازین خونه پر بگیره برود جایی که قدرش را بدانند.

ممنونم بانو رضوان..
خیلی ماهید...سایه تون مستدام

ج جمعه 8 اردیبهشت 1402 ساعت 04:39

من کاری کردم که دو ساله پاش بریده شد

من میخوام وضعیت خودم تغییر کنه...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.