یاس صبور

حرفهای دل

یاس صبور

حرفهای دل

امشب ....فردا شب....

امروز و امشب آخرین شب تجرد خواهرمه....

فردا رسما عروس میشه.

ظاهرا همچین شبی ما باید خیلی خوشحال باشیم...پدر و مادر باید خیلی شادی کنن....ولی...

امشب جزو شبهای بسیار سمی خونه بود...

و ما به عنوان فرزندان خانواده زبان به اعتراض باز کردن همانا و بدحال شدن پدر همانا...

خدا رحممون کرد که بخیر گذشت...

دکتر گفت نباید بزاریم تکرار بشه...

و من بغض آلود ولی خوشحال ازینکه اتفاقی برای پدر نیفتاد...بغض های ناشی از خستگی و درماندگی دعواهای خونه رو قورت میدم و به خدا و خودم قول میدم که دیگه به پدر مادرم اعتراض نکنم که چرا زندگی رو برای خودشون و ما تلخ می کنن....

فقط به این فکر می کنم که راه نجات خودمو پیدا کنم و برم ازین خونه سمی....

دلم خسته ست...و غمگین...


نظرات 1 + ارسال نظر
تراویس بیکل شنبه 27 اسفند 1401 ساعت 14:18 https://travisbickle1.blogsky.com/

صبور باش عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.